پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۹۳ روز پیش

نگار تازه یاد حرف‌‌های آن روز شهرزاد در خانه‌‌ی شاهرخ افتاد و گفت:

ـ آهان! یادم اومد.

شهرزاد هق زد:

ـ من بدون آرش نمی‌‌تونم زندگی کنم نگار!

نگار که تصور نمی‌‌کرد ماجرای آشنایی شهرزاد با آن پسر در فضای مجازی تا این حد جدی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید